سالي چندبار هم كه به زيارتش بروي، باز هم ميتواني طعم شيرين آن را حس كني. حالا تصور كنيد تمام اين حلاوت روحاني زيارت امام رضا(ع) براي كسي كه تازه با مذهب شيعه آشنا شده، چه حال و هوايي دارد.امام هشتم ما مظهر رأفت و مهرباني است. اين را فقط ما نميگوييم، مردم زيادي از دينها و عقايد گوناگون بر اين باور هستند. يك نشانهاش هم حضور گروههاي مختلف مردم در حرم مطهر امام رضا(ع) است. شايد شما هم در زيارتهايتان در حرم مطهر با مردمي از كشورهاي گوناگون برخورد كرده باشيد كه براي زيارت امامرضا(ع) كيلومترها راه را از كشورها و حتي قارههاي ديگر طي كردهاند تا چند ساعتي در هواي پاك و معنوي حرم، نفسي تازه كنند. حتي كمنيستند افرادي كه از دينهاي ديگر به اسلام تشرف پيدا كردهاند، فقط به عشق امام رضا(ع). براي آشنايي با اين فضاي معنوي و تأثير زيارت آن حضرت بر استحكام عقيده افرادي كه به تازگي شيعه شدهاند، با چند نفر از آنها گفتوگو كردهايم و هر كدام از يك منظر اين سياحت معنوي را تعريف ميكنند.
- شكيل احمد: سفر به مشهد ايمانم را تقويت كرد
نقطه عطف زندگي شكيل احمد، تابستان سال 2002ميلادي بود. او كه اصالتا اهل پاكستان بود و در انگلستان زندگي ميكرد، تحتتأثير آموزههاي اسلامي، مسلمان و شيعه شد. در عين حال مطالب بسيار مهمي درباره شخصيت و جايگاه امامرضا(ع) خوانده بود و به همراه چند نفر از دوستانش تصميم داشت به ايران سفر كرده و به زيارت امام رئوف(ع) برود. خودش ميگويد:«از سفارت ايران در انگستان درخواست ويزا كرديم و آنها حدود يكماه بعد درخواست ما را قبول كردند. همه برنامههاي سفر را انجام داده بوديم. با وجود اشتياق زياي كه براي اين سفر داشتم، خودم را در حد شرفياب شدن به خدمت آن حضرت نميدانستم». با فراهم شدن اسباب سفر، شكيل احمد به همراه چند نفر از دوستانش راهي مشهد شد؛«اعضاي اين گروه عبارت بودند از: دوست بسيار عزيزم «رُحَيل» و همسر انگليسي تازه مسلمانش زينب، به همراه خالهام و يك خانم مسن ايراني كه به ديدن بستگانش در تهران ميرفت و قرار بود راهنماي ما باشد.»
به مشهد كه رسيدند، طاقت ماندن در هتل و استراحت را نداشتند. شوق زيارت بود كه آنها را به سمت حرم ميكشاند. شكيل احمد در اينباره ميگويد: «به خاطر دارم كه خيلي زود در هتل آماده شديم تا به حرم برويم. فورا غسل زيارت را انجام داديم، لباسهاي تميز پوشيديم و راهي حرم شديم. دستپاچه بودم اما سعي ميكردم مدام ذكر بگويم تا آرامشم را حفظ كنم و زيارت درستي انجام دهم. وقتي به حرم رسيديم، من هيچ نوع سابقه ذهني از آنجا نداشتم. گنبد زيباي طلايي، صحنها، انگار واقعا خودم را در بهشت ميديدم. يكباره، در داخل حرم، توانستم بر احساساتم غلبه كنم. اول به نيت مادرم، بعد پدرم و بعد هم به نيت ساير اعضاي خانواده و دوستان زيارت كردم». چند روز بعد هم شكيل احمد به بازديد از ديگر اماكن مقدس اطراف حرم رفت اما برنامه اصلي آنها زيارت امام رضا(ع) بود. دلدل ميكرد تا داخل حرم برود، به همين دليل خيلي زود ديگر اماكن حرم را ديد و به حرم برگشت. ميگويد:«حقيقت اين است كه هيچ وقت به اندازه نخستين باري كه چشمام به ضريح مطهر امام رضا(ع) افتاد، احساس آن همه دلتنگي نكرده بودم. اصلا نميتوانم احساسم را در آن لحظه بيان كنم». يادگاري اين سفر معنوي، حس و حالي است كه شكيل احمد هنوز هم آن را براي خودش حفظ كرده تا در روزهاي دور از حرم بتواند از آن بهره ببرد. ميگويد: «سفر مشهد ايمان من را قويتر كرد و باعث شد بيشتر از قبل به حقانيت شيعه و بزرگي و عظمت امام رضا(ع) پي ببرم».
- عبدالكامل عباس: با عنايت امام رضا ع شيعه شدم
حجتالاسلام عبدالكامل عباس، چهرهاي دارد كه در نگاه اول نشان ميدهد اهل قاره آفريقاست. حدود 15سال قبل شيعه شده و تا به حال يكبار به زيارت امام رضا(ع) مشرف شده. او از مردم سرزمين آفريقاي مركزي و كشور كامرون است. مانند همه مردم آفريقا، صورتي سياه و هيبت بزرگي دارد اما وقتي از امام رضا(ع) و اشتياقش براي زيارت آن حضرت صحبت ميكند، لحن كلامش آرام و نرم ميشود. ميگويد:«حدود 14سال قبل به زيارت امام رضا(ع) رفتم اما تا به حال ديگر امكان زيارت را نداشتهام». عبدالكامل كه اين روزها امامت جماعت مسجد امام حسين(ع) در شهر دوالا در كامرون را بر عهده دارد ادامه ميدهد:«يكي از بزرگترين آرزوهاي من اين است كه بتوانم يكبار ديگر به مشهد، پايتخت معنوي ايران، سفر كنم و به زيارت امام رضا(ع) بروم. البته ايكاش اين زيارت به همراه جمع شيعيان شهر ما باشد تا همه بتوانند بركت زيارت آن امام را درك كنند». نكته جالب توجه اين است كه حجتالاسلام عبدالكامل تحتتأثير زيارت امام رضا(ع) شيعه شده، اودرباره نحوه تشرف خود به اين مذهب ميگويد:«تا زماني كه در كامرون زندگي ميكردم، اطلاعات درستي از مذهب شيعه نداشتم. در كامرون كتابها و مطالب درستي از امامان شيعه وجود ندارد و وهابيها هم بهشدت عليه شيعيان فعاليت ميكنند، به همين دليل بود كه من هيچ شناخت درستي از اين مذهب و اعتقادات آن نداشتم. بعد از اينكه براي تحصيل به ايران سفر كردم، همراه گروهي براي تفريح به مشهد مقدس رفتيم. در آنجا به حرم امام رضا(ع) رفتيم و چند نفر از استادان و راهنماهاي گروه مطالبي درباره آن حضرت گفتند كه موجب شد شناختي نسبي درباره ايشان پيدا كنم. همانجا بود كه از امام رضا(ع) خواستم شناختم را از خودش و مذهب شيعه تقويت كند تا بدانم كدام راه صحيح است. تا اينكه تقريبا يكماه بعد از برگشت از سفر مشهد با شناخت كاملي كه از اين مذهب و امامان آن بهدست آوردم، به مذهب شيعه مشرف شدم».
- ملاني فرانكلين: تا او را نشناسند، درك نميكنند
ملاني فرانكلين با اسم مستعار مرضيه هاشمي، يكي از كساني است كه به انتخاب خودش از مسيحيت وارد دين اسلام و مذهب شيعه شده. او كه در ايالت كلوراد در ايالات متحده آمريكا متولد شده، درسهاي خبرنگاري خوانده و در دوره دانشجويياش به اسلام مشرف شده است. نور اوليه اسلام هم از دوران انقلاب اسلامي ايران به قلبش تابيد و همسر ايرانياش با بردن او به جلسات مذهبي و ازجمله حرم مطهر امام رضا(ع) در مشهد مقدس، زمينه آشنايي هرچه بيشتر او با اسلام را فراهم كرد. او از ديدن شور و اشتياق مسلمانان نسبت به امام رضا(ع) تعريف ميكند:«مسلمان شدن من همزمان با شيعه شدنم بود. محبت امام رضا(ع) كه نباشد، اسلامي هم باقي نميماند چون امام رضا(ع) مظهر رأفت و مهرباني و در عين حال تسليم كامل و بندگي خداست و اگر ما اين شخصيت را باور نداشته باشيم و نتوانيم يا نخواهيم از او الگو بگيريم پس مسلمان نيستيم». فرانكلين از محبت امام رضا(ع) اينطور ميگويد:«طبيعي است كسي كه امام رضا(ع) را نميشناسد نميتواند درك كند چرا مردم شيعه اينطور براي زيارت آن حضرت شور و شوق دارند يا در مراسم ميلاد آن حضرت جشن ميگيرند و يا در عزاي شهادتش سياه ميپوشند و عزاداري ميكنند. من همزماني همين نگاه را داشتم و به درستي نميدانستم دليل اين عزا چيست. به همين دليل ميگويم بهترين كار اين است كه براي معرفي هرچه بيشتر امام رضا(ع) در سطح جهاني فعاليت كنيم؛ يعني دامنه كارهايمان را از جمهوري اسلامي ايران فراتر ببريم و سعي كنيم آن حضرت را به درستي به جهانيان معرفي كنيم. محبت و عشق آن حضرت نعمت و رحمت بزرگي از جانب خداست و بايد به شكرانه اين نعمت الهي، آن را فراگير كنيم و توسعه بدهيم».
- سهيل اسعد (ادگاردو روبين): امامرضا ع حس غريبهها را خوب ميداند
غريب نيست اگر بنويسيم سهيل اسعد، دلداده و شيعه شده بهدست كرم و لطف حضرت ثامنالائمه(ع) است. حقيقت اين است كه زندگي 40ساله، فرصت مغتنمي برايش بوده تا هم خودش با سبك زندگي اسلامي آشنا شود و هم بيشتر از يكصد نفر را تا تشرف به مذهب شيعه همراهي كند. او اخيرا حدود 3 سال در كشور اسپانيا مدير مركز اسلامي امامرضا(ع) بود. او درباره افتخار خادمي حضرت رضا(ع) توضيح ميدهد: «در جشنوارهاي كه به نام مبارك امامرضا(ع) در مشهد مقدس تحت عنوان دوازدهمين جشنواره بينالمللي فرهنگي هنري امامرضا(ع) برگزار شد، من را هم جزو گروه متسابقين بهحساب آوردند. درواقع فعاليتهاي بسياري كه در تبليغ و ترويج فرهنگ شيعه در سطح جهان انجام دادهام بهانه اين امر بود. درنهايت هم سابقه مديريت مركز اسلامي به نام آن حضرت در كشور اسپانيا موجب شد تا بهعنوان خادم انتخابي از من تقدير شود». سهيل اسعد درباره ارتباط معنوياش با امامرضا(ع) ميگويد: «در اين بارگاه لازم نيست كه به زبان عربي حرف بزني تا امام(ع) متوجه كلامت شود. حسن معاشرت با امامرضا(ع) هم اين است كه انسان احساس ميكند چون ايشان از كشور خود به سرزمين ديگري مهاجرت كرده، پس حس و حال غريبهها را خوب درك ميكند. من هم وقتي مسلمان شدم نخستين امامي كه در غربتم به او توسل جستم و با او درددل كردم امامرضا(ع) بود، نخستين حرمي كه به زيارتش مشرف شدم حرم امامرضا(ع) بود، وقتي به ايران آمدم نخستين جايي كه احساس تازه و زيباي مسلماني را درك كردم حرم امامرضا(ع) بود. هرچند نميتوانستم با مردم ايران به خوبي فارسي صحبت كنم اما با آن حضرت به خوبي درددل ميكردم، به همين دليل ميتوانم بگويم امامرضا(ع) مهمترين و اثرگذارترين شخصيت در تمام طول زندگي من بوده است». او ادامه ميدهد: «گاهي اوقات كه همراه با دوستانم از كشورهاي ديگر براي زيارت به مشهد ميروم، اين نكته را در ذهن دارم و در گفتوگو با دوستان مطرح ميكنيم كه امامرضا(ع) حال و هواي غريبها را خوب ميداند و به همين دليل خارجيها در حرم آن حضرت احساس غريبگي ندارند بلكه بهنظر ميرسد آشناي خود را پيدا كردهاند و حالا ميتوانند هرقدر كه ميخواهند با او صحبت كنند. اين حس آشنايي در كشور غريب خيلي به آدم ميچسبد و باعث نشاط و انسباط خاطر ميشود».
- ديانا ترانكو: مسيح ع به دركم از امام رضا ع كمك كرد
اسمش«ديانا ترانكو» است كه در خانوادهاي مسيحي در ايالت تگزاس در ايالات متحده آمريكا به دنيا آمده. مدتها به فعاليت تبليغ دين مسيحيت در كليسا مشغول بود تا اينكه با دين اسلام آشنا شد. بعد از آن به ايران سفر كرد و مدتي در قم و تهران ضمن تحصيل به تحقيق درباره اسلام پرداخت. در اين مدت بارها به مشهد مقدس سفر كرد و به زيارت حضرت ثامنالحجج(ع) مشرف شد. اين سفرهاي زيارتي در آشنايي او با حقانيت دين مبين اسلام و مذهب شيعه تأثير بسيار زيادي داشت. خودش ميگويد:«آشنايي من با امام رضا(ع) تأثير بسياري در بيدار شدن فطرتم و گرايش به دين اسلام داشت. هر قدر بيشتر درباره آن حضرت و سبك زندگي و حتي هجرت و شهادتش تحقيق ميكردم، بيشتر شيفته شخصيتش ميشدم. امام رضا(ع) نمونه انسان كامل و اوج حقيقت انساني است و به همين دليل است كه صحبت كردن درباره او برايم سخت است چون نميتوانم آن معناي عظيم را در قالب كلمهها و جملهها تعريف كنم». او كه قبلا بهعنوان مبلغ دين مسيحيت فعاليت ميكرده ميگويد:«امام رضا(ع) در كنار ساير اهلبيت عليهم السلام حجت را براي من تمام كرد. چون با دين مسيحيت و سبك زندگي حضرت مسيح(ع) آشنايي داشتمT همين آشنايي بهطور ناخودآگاه باعث ميشد تا مدام زندگي اهلبيت عليهمالسلام را با آن حضرت مقايسه كنم. يكي از شاخصههاي اصلي در زندگي حضرت مسيح(ع) صبر و بردباري آن حضرت بود كه هميشه براي من بسيار مهم و قابلتامل بود، به همين دليل وقتي با امام رضا(ع) آشنا شدم و تاريخ زندگي و شيوههاي تبليغ، برخورد با مردم و در مجموع تمام آداب زندگي ايشان را مطالعه ميكردم با حضرت مسيح(ع) ميسنجيدم و متوجه حقانيت آن حضرت ميشدم. تا اينكه رشادتها و دليريهاي آن حضرت كه از ايمان و عشق كاملي نشأت ميگرفت به شناخت من اضافه شد و باعث شد از اينكه شيعه شدهام مطمئن باشم كه كاملترين دين و مذهب را انتخاب كردهام».
او بارها و بارها در حرم مطهر امام رضا(ع) و مراسم ميلاد يا شهادت آن حضرت شركت كرده تا شناختش نسبت به آن حضرت كامل شود. آنطور كه ميگويد:«قصدم از شركت در اين نوع مراسم اين بوده كه هم با شيعيان آن حضرت آشنا شوم و هم زاويههاي گوناگون شخصيت امامرضا(ع) را بشناسم. البته ايشان در عرصه بينالمللي هم شناخته شده است و بسياري از مردم از دينها و عقايد گوناگون با شخصيت بزرگ ايشان آشنا هستند». ديانا ترانكو علاقه و ارادت ويژه ايرانيها نسبت به حضرت علي بن موسي الرضا(ع) را زمينهساز جلب توجه بيشتر مردم غيرمسلمان به آن حضرت ميداند و ميگويد:«مانند همه اخباري كه در بين كشورها مخابره ميشود، اخبار و جريانات مربوط به ارادت مردم جمهوري اسلامي ايران نسبت به امام رضا(ع) در ميان مردم جهان منتشر ميشود. حتي گاهي ممانعت دولتهاي ضدايراني ناخواسته باعث تحريك بيشتر مردم آن كشورها براي شناختن امام رضا(ع) ميشود. درنهايت هم طبيعي است كه وقتي كسي مطالعه صحيح و كاملي درباره آن حضرت داشته باشد، متوجه حقانيت سبك و مسير زندگي ايشان خواهد شد».
- محمد عرب: به لطف امام رضا ع ازدواج ما انجام شد
امام رضا(ع) را بهعنوان امام مهربان ميشناسد. هر بار كه از آن حضرت ياد ميكند از مهربانيهايش ميگويد. محمد عرب، جواني است كه در خانواده مسلمان به دنيا آمد اما سالها زندگي در ايالات متحده آمريكا و در ميان مردمي كه يادي از خدا در گفتار و كردارشان نبود، موجب شد كه او هم فاصله زيادي از دين اسلام بگيرد و هيچ آموزهاي از اسلام دريافت نكند. اما يك اتفاق و تلنگري در سفري كه به برزيل داشت، او را با زيباييهاي مذهب تشيع آشنا كرد. خودش ميگويد:«وقتي بعد از دوباره مسلمان شدن به ايران سفر كردم، چندين مرتبه به زيارت امام رضا(ع) رفتم تا روح و جانم را در بارگاه آن حضرت شست و شو بدهم. ميدانستم امام رضا(ع) عالم آلمحمد است و به خواست خدا بر هر خيري تواناست، به همين دليل از آن حضرت ميخواستم تا من را در اين مسير راهنمايي و هدايت كند.» ماجراي لطفهاي امام رضا(ع) درحق اين مستبصر ايراني به همين جا ختم نميشود. نمونهاي از اين الطاف را ميتوان در داستان ازدواج او پيدا كرد. محمد عرب از دختر ايراني مسلمان و محجبهاي از خانوادهاي اصيل كه در آمريكا زندگي ميكردند، درخواست ازدواج كرد اما كسب رضايت دختر چند سالي طول كشيد. حالا همسر محمد عرب در اينباره ميگويد:«ازدواج ما هم به لطف و راهنمايي امام رضا(ع) صورت گرفت. ماجرا از اين قرار بود كه بهدليل اينكه همسرم را در دوره قبل از ازدواج نميشناختم، راضي به ازدواج با او نبودم اما پدرم به او علاقه داشت و ايمان و اخلاق او را پسنديده بود. حدود 4سال گذشت و من هنوز قلب مطمئني براي اين ازدواج نداشتم. همراه مادر و اقوامام به ايران آمده بوديم. به راهنمايي يكي از علماي ديني به امام رضا(ع) متوسل شدم تا من را در اين انتخاب ياري كند. به مشهد و حرم امام رضا(ع) رفتم و از آن حضرت درخواست كردم تا راه صحيح را به من نشان بدهد. در ميان همين دعاها و توسلات بود كه نور اميدي از جانب آن حضرت به قلبم تابيد و من در ميان بهت و ناباوري ديگران پس از اينكه 4سال جواب مثبت به اين جوان نداده بودم، راضي به ازدواج شدم. حقيقت اين بود كه امام رضا(ع) امكان ازدواج ما را فراهم و قلب من را براي اين تصميم مهم، مطمئن و راضي كرد. راضي شدم به رضاي او و اين ازدواج به خوبي انجام شد». و محمد عرب، حرفهاي همسرش را اينطور ادامه ميدهد:«هنوز هم هر زمان گرفتاري و مشكلي برايم ايجاد ميشود به آن حضرت متوسل ميشوم و حتي اگر در آمريكا باشم، خودم را به مشهد ميرسانم و به زيارتش ميروم».
- امام دلهاي غريب
اينجا با هر زباني كه حرف بزني، صاحب خانه حرفت را ميشنود و ميداند. فرقي نميكند از كدام سرزمين و كدام كشور و كدام قبيله باشي، فقط كافي است دلت صاف باشد و حرف دلت را بيدغدغه به صاحب خانه بگويي. مليت و قوميت در اين آستان راهي ندارد. همين است كه مردمي از مليتهاي مختلف در اين حرم مطهر آرام ميگيرند. شايد نتوانند به زبان فارسي حرف بزنند و به راحتي با مردم ايران گفتوگو كنند اما اين سرزمين به حضور امامي بزرگوار مزين و مفتخر شده تا هيچ غريبي در آن احساس غربت نكند. امامرضا(ع) كه ناگزير از هجرت به اين سرزمين شد و به امام غريب شهرت يافت، در طول تاريخ به غريبنوازي مشهور است. حرف دلها را فارغ از قراردادهاي كلامي و زميني ميفهمد. پس چشمهايت را بشوي و جور ديگر نگاه كن. چشم دلت را جلا بده و به كمي بالاتر از ناسوت نظر كن. آنجا كه ما - فارغ از زن و مرد بودن- «ايها الناس» خطاب ميشويم. درست همانجاست كه همه قوانين، الهي و حقيقت محض است و امام غريبنواز ما شيعيان هم، امام همه امت است و حرم مطهرش مأمن و پناهگاه هر غريبهاي است كه زبان دلش را كسي جز اهل ملكوت نميدانند. راستي چه سرّي است در اين آرامگرفتن دلهاي غريب در حرم امام غريب؟!
نظر شما